دهی از دهستان عباداللهی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هندیجان. سر راه فرعی اتومبیل رو هندیجان بساحل خلیج فارس. دارای پنجاه تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان عباداللهی بخش هندیجان شهرستان خرم شهر، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هندیجان. سر راه فرعی اتومبیل رو هندیجان بساحل خلیج فارس. دارای پنجاه تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
خوش قدم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است نیک پی، خجسته پی، فرّخ پی، سپیدپا، فرّخ قدم، فرخنده پی، پی خجسته، برای مثال شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم / ماندیم در کشاکش از شق کمانی خویش (مخلص کاشی - لغتنامه - پی سفید)
خوش قَدَم، ویژگی کسی که قدمش میمون و مبارک است نیک پِی، خُجَسته پِی، فَرُّخ پِی، سِپیدپا، فَرُّخ قَدَم، فَرخُنده پِی، پِی خُجَسته، برای مِثال شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم / ماندیم در کشاکش از شق کمانی خویش (مخلص کاشی - لغتنامه - پی سفید)
عقب. (مهذب الاسماء) (السامی). پی سپید. شوم. نامبارک. سفیدپی. سبزپا. سبزقدم. (مجموعۀ مترادفات ص 230) ، بدبخت و بی طالع. کسی که پی هرکاری که رود سرانجام نیابد. (آنندراج) : شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم ماندیم در کشاکش، از شق کمانی خویش. مخلص کاشی. دل از سفید گشتن مو ناامید شد عالم سیه بچشم ازین پی سفید شد. صائب. امشب شب امید بجانان رسیدنست ای صبح پی سفید چه وقت دمیدن است. معصوم کاشی. پیک بشارتی شده اشک سفیدپی سهم سعادت آمده آه سیه زبان. میرالهی همدانی. در راه منع باده افتادنش مفیدست زاهد که از برودت چون برف پی سفیدست. سالک قزوینی. ای خواجۀ پی سفید انگشت نما سوداگر هیچ و پوچ با روی و ریا. (؟)
عقب. (مهذب الاسماء) (السامی). پی سپید. شوم. نامبارک. سفیدپی. سبزپا. سبزقدم. (مجموعۀ مترادفات ص 230) ، بدبخت و بی طالع. کسی که پی هرکاری که رود سرانجام نیابد. (آنندراج) : شد کار سخت بر ما هرچند پی سفیدیم ماندیم در کشاکش، از شق کمانی خویش. مخلص کاشی. دل از سفید گشتن مو ناامید شد عالم سیه بچشم ازین پی سفید شد. صائب. امشب شب امید بجانان رسیدنست ای صبح پی سفید چه وقت دمیدن است. معصوم کاشی. پیک بشارتی شده اشک سفیدپی سهم سعادت آمده آه سیه زبان. میرالهی همدانی. در راه منع باده افتادنش مفیدست زاهد که از برودت چون برف پی سفیدست. سالک قزوینی. ای خواجۀ پی سفید انگشت نما سوداگر هیچ و پوچ با روی و ریا. (؟)
نام پلی بر رود طالار دارای دو چشمه در سی میلی شمال فیروزکوه و 42میلی جنوب ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 42 و43) نام ایستگاهی از راه آهن طهران و بندر شاه. فاصله اش تا طهران 286/2هزار گز و آن ایستگاه هفدهم راه آهن شمال است از سوی طهران
نام پلی بر رود طالار دارای دو چشمه در سی میلی شمال فیروزکوه و 42میلی جنوب ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 42 و43) نام ایستگاهی از راه آهن طهران و بندر شاه. فاصله اش تا طهران 286/2هزار گز و آن ایستگاه هفدهم راه آهن شمال است از سوی طهران
چوب که رنگ آن سفید باشد، خاصه درون آن، اصطلاحاً چوب خشک بقطعات کوچک شکافته و قطع کرده که زود آتش گیرد. و در پختن غذا بکار رود، (اصطلاح گیاه شناسی) چوبهائی که درون چوب ندارند. در این قبیل چوبها اشعۀ وسطی کاملا واضح و آشکار است و با چشم دیده میشود. چوب قسمت داخلی این چوبها دارای مقاومت زیادیست ولی از چوب قسمت خارجی متمایز نیست و مانندآن روشن و سفید میباشد. تبریزی، نمدار، توس، توسکا و افرا. (از گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی ص 378)
چوب که رنگ آن سفید باشد، خاصه درون آن، اصطلاحاً چوب خشک بقطعات کوچک شکافته و قطع کرده که زود آتش گیرد. و در پختن غذا بکار رود، (اصطلاح گیاه شناسی) چوبهائی که درون چوب ندارند. در این قبیل چوبها اشعۀ وسطی کاملا واضح و آشکار است و با چشم دیده میشود. چوب قسمت داخلی این چوبها دارای مقاومت زیادیست ولی از چوب قسمت خارجی متمایز نیست و مانندآن روشن و سفید میباشد. تبریزی، نمدار، توس، توسکا و افرا. (از گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی ص 378)
نوعی باز که به ترکی آنرا طویغون گویند. (شعوری ج 1 ص 156). زرق. (قطر المحیط) : باز سفید روضۀ انسی، چه فایده کاندر طلب چو بال بریدۀ کبوتری. سعدی. بتاج هدهدم از ره مبر که باز سفید ز کبر در پی هر صید مختصر نرود. حافظ
نوعی باز که به ترکی آنرا طویغون گویند. (شعوری ج 1 ص 156). زُرق. (قطر المحیط) : باز سفید روضۀ انسی، چه فایده کاندر طلب چو بال بریدۀ کبوتری. سعدی. بتاج هدهدم از ره مبر که باز سفید ز کبر در پی هر صید مختصر نرود. حافظ